مصاحبه دکتر هاجون چانگ
سیاستهای جایگزینی واردات در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ابتدا موفقیتآمیز بودند اما بعدها در دهههاي ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به مشکل برخوردند و با شروع تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران ناگزیر به سمت درونگرایی حرکت کرد و از انتقال به یک اقتصاد پویاتر بازماند. بنابراین این حقیقت دارد که شرکتهای دولتی ناکارآمد و همینطور شرکتهای خصوصی که شانس رقابت در بازارهای جهانی را ندارند، اقتصاد شما را گرفتار کردهاند.
پس این یک مشکل است، اما راه حلش این نیست که یکشبه، اقتصادتان را آزاد کنید. برای آنکه بدانید در این صورت، چه اتفاقی خواهد افتاد کافی است به تجربه شوروی سابق در دهه ۱۹۹۰، نگاهی بیندازید. خیالپردازانه است که تصور کنید میتوانید اقتصاد را آزاد کنید و این بنگاهها را در معرض رقابت بینالمللی قرار دهید و آنها هم یکشبه بتوانند با شرکتهای آلمانی و کرهای رقابت کنند. شما به یک برنامه انتقالی بسیار دقیق نیاز دارید.
اگر بگویید مثلاً ما در مدت هفت سال آینده، تعرفه گمرکی را برای تمام بخشها کاهش خواهیم داد، نتیجه نخواهید گرفت. پس به یک گفتوگوی ملی نیاز دارید؛ باید دولتمردان، نمایندگان بخش خصوصی، متخصصان تکنولوژی، مشاوران مدیریت و بانکداران را گرد هم بیاورید و در مورد اینکه باید از کدام بخش حمایت شود، به بحث و گفتوگو بنشینید. آنهایی که خود از رقابتپذیری بینالمللی فاصله چندانی ندارند با مشوقها و یارانههای مشروط به سرعت میتوانند رقابتپذیر شوند.
در سایر بخشها، این فرآیند ممکن است تا ۱۰، ۲۰ یا حتی ۳۰ سال طول بکشد. فراموش نکنید، ژاپن در دهه ۱۹۷۰، به مدت ۴۰ سال از خودروسازیاش حمایت کرد تا این بخش در عرصه بینالمللی به رقابتپذیری رسید. اما لازم است یادآور شوم اگر حمایتهای مشروط جواب نداد، باید صنایع ناکارآمد را رها كنيد.
ظرفيت دولت يا كيفيت زمامداري در ايران چندان مشكل ساز نيست. من تصور نمیکنم ظرفیت دولت یا کیفیت زمامداری عمومی در طولانیمدت، مانعی بر سر راه موفقیت ایران باشد.
تمامی اقتصادهای موفق شرق آسیا با حساب سرمایه بسیار بسته و محدود توسعه پیدا کردند (بدین معنا که سرمایهگذاران خارجی قادر نبودند به آسانی در اوراق قرضه یا بازار سهام آنها سرمایهگذاری کنند)
شما لازم است به شدت محتاط باشید؛ آخرین کاری که باید انجام دهید این است که حساب سرمایه خود را بهطور کامل آزاد کنید.
بریتانیا و ایالات متحده در قرن نوزدهم، هر دو بر مبنای تئوری که به «حمایت از صنایع نوپا» مشهور است، در اقتصاد خود مداخله کردهاند. اگر عملکرد کشورهای آسیای شرقی از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ را به دقت بررسی کنید و اسناد بالادستی آنها را بخوانید، درخواهید یافت که استراتژی توسعه آنها مبتنی بر اقتصاد نئوکلاسیک نبوده است.